ولایت را به وکالت و سپس به نظارت تقلیل دادند... پاسخ آیت الله جوادی آملی به سخنان آقای منتظری
از آنجا كه طفره مستحيل است، اول ولايت فقيه را به وكالت فقيه تنزّل دادند آنگاه در بخش بعدي وكالت فقيه را به نظارت فقيه تنزل مي دهند و از اين به بعد چه بگويند خدا مي داند! بايد ديد فقيه، ولي مسلمين است يا وكيل مسلمين؟ آيا وكيل مسلمين است يا ناظر امور مسلمين؟ براي اينكه دست ولايت را بگيرند و او را از مقام شامخ ولايت، به وكالت تنزل دهند. مغالطه اي را كه منشأش اشتراك لفظي است مطرح كرده اند (مي گويند) ولايت براي محجور و قصّر است مردم نيازمند به قيم نيستند. از آنجا كه مردم محجور نيستند، محتاج به قيم و نيازمند به ولي نيستند. پس آنكه رهبري يك نظام است منتخب و وكيل مردم است نه ولي مردم.
بارها گفته شده كه ولايت فقيه اصلاً از سنخ ولايت بر محجور نيست. آنچه در فقه رايج مطرح است با آنچه كه به عنوان ولايت فقيه كه ره توشه امام راحل بود، فرق فراوان دارد. . . ولايت فقيه اصلاً از اين سنخ نيست تا بيگانه اي بگويد و دوست ناداني باور كند كه مردم محجور نيستند. . . در وكالت موكل اصل است و وكيل فرع. هيچ حقي در قلمرو وكيل نيست مگر آنچه از موكل به وكيل برسد اين فرق وكالت با ولايت است. . . اگر نظام اسلامي وكالت بود، بايد همه امور مكتب در اختيار مردم باشد، همه اموالي كه مكتب معين كرده است، در اختيار مردم باشد تا مردم چنين حقوقي را به نماينده خود واگذار كنند به فقيهي به عنوان وكيل رأي بدهند تا وكيل حقوق موكلين خود را استيفا كند. . . روح ولايت فقيه به ولايت فقاهت و عدالت برمي گردد. لذا چيزي نيست كه ايشان در برابر او تسليم نباشد، تسليم شدن در برابر ولايت فقيه، يعني تسليم در برابر فقاهت و عدالت. بنابراين ولايت از جايگاه خود تنزل نمي كند و به وكالت نمي رسد. چه رسد به اين كه از وكالت تنزل كند و به نظارت برسد! از نظر فقهي ناظر بودن وظيفه تمامي مكلفين است. . . اگر شنيده ايد در قانون اساسي براي مقام معظم رهبري حق نظارت هم آمده است. نظارت ايشان بر منظور و ناظر است. . . يكي از وظايف و اختيارات ولي مسلمين در اصل 110 اين است كه او نظارت بر حسن اجراي سياست هاي كلي مملكت دارد و ناظر بر ناظران و منظوران و نظارت آنان است او بر نظارت دستگاه قضايي نظارت دارد، بر نظارت مجلس نظارت دارد، بر نظارت رياست جمهوري نظارت دارد، نظارت او ولايي است. » (در مسجد اعظم قم در جمع راهپيمايي بزرگ مدرسين و طلاب حوزه علميه قم)
در ادامه هم بد ندیدم نظر آیت الله جوادی آملی رو در مورد اجتهاد آقا بنویسم...
«بسمه تعالي شانه العزيز اجتهاد و عدالت آيت الله جناب آقاي سيدعلي خامنه اي دامت بركاته مورد تأييد مي باشد. لازم است امت اسلامي ايدهم الله در تقويت رهبري معظم له در بذل نفس و نفيس، در هيچگونه نثار و ايثار دريغ نفرمايند. لتكون كلمه الله هي العلياءو السلام علي من اتبع الهدي. جوادي آملي، 30 ذيحجه الحرام 1410 ه- ق»
در ادامه نظرات آیت الله مکارم شیرازی ،آیت الله محمد فاضل لنکرانی ،آیت الله امینی ،آیت الله مومن ،آیت الله علی مشکینی ،آیت الله حسن زاده آملی ،آیت الله ابولفضل خوانساری ،آیت الله جنتی ،آیت الله جناتی ،آیت الله صانعی ،آیت الله بنی فضل ،آیت الله سید جعفر کریمی ،آیت الله راستی کاشانی ،آیت الله محمود هاشمی شاهرودی و آیت الله قدیری و آیت الله فاطمی نیا رو می نویسم فکر کنم کافی باشه.به گمانم نظر این تعداد از مراجع و علما کافی باشه...
به این افراد میشه آیت الله مهدوی کنی ،آیت الله مصباح ،آیت الله مجتهدی تهرانی و.... اضافه کرد که فکر کنم برای این افراد لازم نباشه که نقل قولی گفته بشه.
سعی کردم این افراد بیشتر از بزرگان و علمای بزرگ حوزه باشند که این شبهه پیش نیاد که کسانی با درجه فقهی پایین تر ،ایشون رو تأیید کرده ،این افرادی که ذکر کردم همه از مراجع و مدرسین بزرگ حوزه علمیه هستند.فکر کنم ده تا پست با همین موضوع در خدمت شما باشم ،سعی می کنم در میان این پست ها ،پست هایی با موضوعات دیگه بنویسم که خسته کننده نشه...
اینم قسمت های دیگری از صحبت های ایشون به نقل از وبلاگ ارمینه:
چند روز پس از سخنان آیت الله منتظری طلاب، روحانیون و جمعی دیگر از مردم در حرم حضرت معصومه و مسجد اعظم قم تجمع می کنند، در این تجمع آیت الله جوادی آملی سخنرانی مفصلی را پیرامون مبانی فقهی و قانونی ولایت فقیه و حوادث آن روز ایراد می کند. وی در ابتدای سخنانش خطاب به تجمع کنندگان اینگونه می گوید:
" آن چه از درون و بیرون مسجد اعظم امروز به گوش و چشم می رسد و می خورد، فرق ممتاز بین ظهیر انقلاب و ظِهرِیِّ انقلاب است، فرق ممتاز بین ظهیر ولایت فقیه و ظِهریِّ ولایت فقیه است. قرآن کریم مردم موحد را و پرهیزگار را ظهیر دین و دین را ظهیر خود می داند. مردم منحرف و آلوده ظِهریِّ دینند و دین را ظهریِّ خود می پندارند، آنکه پشتوانه انقلاب است، پشتیبان ولایت فقیه است، حامی دین و مقام شامخ رهبری است(ظهیر دین است) آنکه از پشت خنجر می زند ظهریِّ دین و ولایت فقیه است... مطلب مهم ان است که برخی در جریان ولایت فقیه، شبهه ی علمی دارند، برخی شهوت عملی...در جریان ولایت فقیه چون طفره مستحیل بود، اول ولایت فقیه را به عنوان وکالت فقیه تنزل دادند، در بخش بعدی، وکالت فقیه را به نظارت فقیه تنزل می دهند و از این به بعد چه بخواهند خدا می داند... گفتند ولایت برای محجور و قُیّم و قصّر است، مردم نیازمند به قیّم نیستند، چون مردم محجور نیستند، محتاج به قیّم نیستند، نیازمند به ولی نیستند..."
بعد از این آیت الله جوادی آملی با آوردن آیات و روایاتی پیرامون تنزل ولایت فقیه به وکالت فقیه و تنزل مجدد آن به نظارت فقیه مباحثی فقهی را مطرح می کند و بعد از طرح مباحثش سخنانش را اینگونه ادامه می دهد:
" جوانان عزیز دانشجویان گرانقدر شما اگر دلیرید در قبال دین خاضعید، این مغالطه است که شما را فریفته اند. جوانان عزیز دانشگاه مستحضر باشید ولایت فقیهی که در دین آمده است و بنیانگذار جمهوری اسلامی معمار چنین ولایتی بود، بعد به شاگردان خود آموخت، که ازین سنخ اصلا نیست، نه ولایت بر مرده است و نه ولایت بر کسانی که به منزله ی مرده هستند، تا کسی بگوید ما که محجور نیستیم پس قیم لازم نداریم... ولایت در « انما ولیکم الله» خطاب به عقلا و فرزانگان جامعه و به افراد عاقل بالغ، مکلف هوشیار بیدار است. می گوید: ای عقلا ولی شما بالذات خداست، از طرف خدا، پیامبر، بعد از پیامبر جانشین معصوم او، بعد از جانشین معصوم، نائب خاص او، بعد از نائب خاص او، نائب عام او، نظیر مقام معظم رهبری..."
بعد از آن آیت الله جوادی املی بحث پیرامون ولایت فقیه را در کلام شیخ انصاری و صاحب جواهر و قانون اساسی ادامه می دهد، وی همچنین راجع به قلمرو ولایت و وکالت توضیحاتی را ارائه می کند و در قسمت پایانی سخنانش دوباره نقبی صریح تر به حوادث اخیر می زند:
" ... پس وقتی قرآن را می نگرید، مسئله ی ولایت است، نه وکالت، نه نظارت. وقتی قانون اساسی را می نگرید، مسئله ی ولایت است، نه وکالت، نه نظارت. در مصاحبه ریاست محترم جمهور دیدید که ایشان گفت: حمایت از قانون اساسی در سایه ی خضوع در برابر مقام معظم رهبری است،پشتیبانی ولایت، حمایت از ولایت، مهمترین راهکار تقویت قانون اساسی و عمل به قانون اساسی و حرمت به قانون اساسی است...مطلبی که باید در پایان به حضور شما علماء فضلاء، بزرگان و دانشگاهیان و حوزویان و سراسر ایران اسلامی برسانم، این است که ما به سمت صد در صد اسلامی شدن داریم حرکت می کنیم، کسی نگفت در دستگاه ما اشکالی نیست، کسی نگفت تخلف نداریم، کسی نگفت همه اینها کسانی هستند که مانند زمان ولی عصر(عج) عهده دار « بهم یملا الله الارض قسطا و عدلا» هستند، ما نمی گوییم این نظام را با نظام آخرین امام حساب کنید، می گوییم این نظام را با نظام اولین امام حساب کنید...الان دشمن داخل و خارج صف بسته است که خدای ناکرده نظام را از درون بپوساند، ما بیش از هر چیزی وظیفه داریم، ظهیر ولایت باشیم نه ظهریّ. البته برادران بزرگوار حوزه و دانشگاه، جوانهای دبیرستانی و اقشار مختلف کمال نظم را رعایت خواهند کرد، بهانه ای به دست هیچ کسی نخواهند داد، امنیت را حفظ خواهند کرد، ولی بالاخره این کشور حسابی دارد یا نه؟ قانون اساسی باید اجرا شود یا نه؟ ولایت فقیه پشتیبانی دارد یا نه؟ چیز مهمی در مملکت رخ نداد تا بیگانه خیال کند و دورخیز بردارد. شبهه و شهوتی است. شبهه ی علمی را به عنوان رایزنی فرهنگی همگان جواب داده و می دهند و اگر شهوت عملی از گلوی کسی برخواست، ان را هم خفه می کنند..."
به نقل از وبلاگ: http://doroghha.blogfa.com/post-45.aspx