سیاره رنج

دنیا صراط آخرت است و در آن ، هر کسی با رشته حب به امام خویش بسته است.

سیاره رنج

دنیا صراط آخرت است و در آن ، هر کسی با رشته حب به امام خویش بسته است.

ما و ابوذر

ظرفیت وجودی هر انسان با انسان دیگر متفاوت است، و انسان ها بنابر ظرفیتی که دارند، شایسته دریافت معارف می شوند و کسب این معارف و مراتب آن باعث رسیدن به مقامات مختلف می شود. این مراتب و مقامات در همه امور تعریف شده است: امور علمی، معنوی، اجتماعی، سیاسی و... این شرایط در امور دینی هم به طریق اولی صادق است. برای مثال کسی که مجتهد است و شرایط اجتهاد را دارد، بنابر حکم شارع مقدس می تواند پاسخگوی امور دینی مردم باشد و بنابر این اجتهادی که می کند، فتوا می دهد و فتوایش لازم الاجراست و یک انسان عادی یا غیر مجتهد نمی تواند برحسب اینکه دلیل آن حکم را درک نمی کند، به آن اشکال وارد کند. در مورد اسرار الهی هم همینگونه است و اینطور نیست که بتوان به راحتی ادعایی را در این زمینه داشت و چه بسا ابعاد آن نیز به مراتب دورتر از خیال ماست.

در برهه هایی از تاریخ انقلاب، بوده است زمان هایی که امام امت و پس از ایشان حضرت آقا روحی فداه، تصمیماتی گرفته اند که به شدت مورد انتقاد قرار گرفته است و دلیل آنها هم اکثرا عدم درک چرایی این تصمیمات بوده است. گرچه در مواقعی ابعادی از قضایا روشن شده و راه برای افراد سلیم النفس روشن شده است، اما عده ای همچنان بر طبل نقد ( در بهترین توصیف البته! )، می کوبند که ولی فقیه اشتباه کرده است و...! قصد ورود به بحث ولایت فقیه و نصب ایشان از جانب خدا و نظارت حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه را ندارم. اما به یاد حدیثی افتادم، و برداشتم از این حدیث باعث این نوشته شد:

امیرالمومنین علیه السلام به جناب کمیل فرمودند: «ان هذه القلوب اوعیة فخیرها اوعاها...؛(1) قلوب و ارواح مردم ظرفهائی هستند بهترین آنها وسیع ترین آنهاست. بر این اساس است که ظرفیت سلمان به گونه ای است و ظرفیت ابوذر به گونه ای دیگر. تا جایی که از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمودند: " لو علم ابوذر ما فی قلب سلمان لقال رحم الله قاتل سلمان" (2). اگر ابوذر می دانست آنچه را که در قلب سلمان است می گفت خدا، قاتل سلمان را رحمت کند.

شاید به نوعی شرایط ما نیز همینطور است، عدم درک صحیح امور از جانب ما باعث می شود که در مواقعی به اشتباه عملکرد ولی فقیه را با آنچه فهم ضعیف ما از دین می فهمد، مغایر بدانیم و به صورتی ناشایست بر این ادعای خود پافشاری کنیم. مشکل در اینجاست که علم کم ما و عدم کسب صحیح معارف و در نهایت در جایگاه و مقام ولایت نبودن و عدم اشراف بر امور، ریشه است. در حدیثی که آمده است نکته خطرناکی وجود دارد، ابوذر، اگر علم سلمان را می دانست و می دانست که او چه می داند و آن را با دانسته خود ( که کم هم نبوده است ) قیاس می کرد، بر قاتل سلمان رحمت می فرستاد! ابوذر، این یار با وفای پیامبر، جایگاهی بس عظیم در نزد پیامبر دارد، اما خطر دقیقا در همین جاست. بحث در این نیست که ما ابوذریم و ولی فقیه سلمان، منتها قیاسی که می توان کرد، شاید زنگ خطری باشد برای همه ما که در نقد عملکرد ولی فقیه و آنچه که به آن اشراف نداریم دچار اشتباهی اینگونه نشویم. 

===================================

البته در کل این نوشته، مخاطب، انسان های بی غرض است وگرنه دشمنان رهبری و نظام که حرفی جز دروغ نمی بافند و دلیلی جز دنیا ندارند و سخنشان به اندازه پشیزی ارزش ندارد. 

1.       نهج البلاغه، حکمت 127

2.       روضة المتقین، ج 5، ص 425