ذکر می گفتم که آقا لیتنا کنا معک
لحظه ای جانم اسیر جیفه ی دنیا نبود
عاقبت غفلت به جان ذکر ایامم رسید
آنهمه دلتنگی و پروانگی پرواز کرد و رفت زود
دل به دنیا داده ایم و غربت پروانه ها از یاد رفت
آنهمه دلدادگی، دل عاقبت غافل، چه سود؟!
حان شده شبح الرجال و قلب ما، لایفقهون
یا علی مرداب این دل را به دریا وصل کن مانند رود....
به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد
به جویبار که در من جاری بود
به ابرها که فکرهای طویلم بودند
به رشد دردناک سپیدارهای باغ که با من
از فصل های خشک گذر میکردند
به دسته های کلاغان
که عطر مزرعه های شبانه را
برای من به هدیه میآورند
سلامی ، دوباره خواهم داد
سلام دوست من.
هو
امشب که محتاج عشقم، عشق کریمانه ی دل
حق
بسمه
سومالی! تحمل کن...
حق
به قول ف-ش، با افتخار لینک شدید.
http://sokhaneashena.blogfa.com
سلام
چرا من و لینک نکردی؟
سلام
خیلی وقته لینکت کردم. منتها این بلاگ اسکای یه مقدار مغزش کوچیکه، همه لینک ها رو با هم نشون نمیده!!!!
الان درستش می کنم!
سلام!
خوبی؟
خوشی؟
کجایی؟
سلام عزیزم
دو هفته ای رفتم ولایت!
تو خوبی؟ نرگس جیگر چطوره؟
بسمه
حق
بنده را به موج کَرَم
غرق می کند...